★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه

حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه

حدیث رفع چیست ؟


حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه. متن حدیث بنا به روایت شیخ صدوق چنین است: «عن ابى عبدالله علیه السلام قال، قال رسول الله صلى الله علیه و آله: رفع عن امتى تسعة: الخطأ و النسیان، و ما اکرهوا علیه، و ما لا یطیقون، و ما لا یعلمون، و ما اضطروا الیه، و الحسد، و الطیرة و التفکر فى الوسوسة فى الخلق ما لم ینطق بشفة» (توحید، 353، خصال، 2/417، بحار الانوار، 2/280) . و به روایت شیخ کلینى در کافى، 2/باب ما رفع عن الامة، به سند دیگرى آمده: «وضع عن امتى تسع خصال . ..» که از نظر معنى ظاهرا با نقل فوق تفاوتى ندارد. ترجمه حدیث چنین است: «امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: نه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشى، و آن چه بر آن وادار شوند و آن چه توان انجامش را ندارند، و آن چه ندانند و آن چه به ناچار تن دهند و حسد و طیره (فال بد)، و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتى که آن را به زبان نیاورند».

البته روایات دیگرى نیز در این باب وارد شده که در بعضى فقط چهار چیز و در بعض دیگر سه خصلت یاد گردیده است، که از جهت روح مطلب و اصل معنى با هم منافاتى ندارند، زیرا که ممکن است در آنها به اهم اشیا اکتفا شده باشد. در این که مقصود از رفع و برداشته شدن در این روایات چیست؟ احتمالاتى وجود دارد، علامه مجلسى گفته «شاید مقصود رفع مؤاخذه و عقاب باشد، و هم احتمال مى‏رود نسبت به بعضى اصل آن، و یا تأثیر یا حکم تکلیفى آن باشد» . و علماى اصول فقه، در باب برائت، پیرامون این حدیث و هر یک از جملات آن بحثها کرده‏اند، و آن چه بیشتر محل کلام است همان معنى «رفع» است، زیرا که اگر بگوییم این وضع به عینه و اصل آنها از این امت برداشته شده‏اند یعنى این حالات اصلا در این امت وجود ندارند سخنى به گزاف گفته‏ایم، زیرا که این حالات در این امت وجود دارند، پس باید دید مقصود از رفع و برداشته شدن چیست؟ و چگونه برداشته شده است؟

امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: نه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشى، و آن چه بر آن وادار شوند و آن چه توان انجامش را ندارند، و آن چه ندانند و آن چه به ناچار تن دهند و حسد و طیره (فال بد)، و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتى که آن را به زبان نیاورند.

جمعى بر آنند که مؤاخذه و کیفر برداشته شده است، یعنى حکم و اثر تکلیفى در این موارد نیست، و بعضى نیز رفع را شامل تمامى آثار تکلیفى و وضع دانسته‏اند. البته در مواردى از قبیل: قتل خطائى، و سجده سهو، که حکم از اول بر مورد خطا و سهو وارد شده است، از مورد حدیث بیرون است. آن گاه بحث عمده در اصول فقه نسبت به جمله «و ما لا یعلمون» است، که نتیجه استلال آن است که هر آن چه حکم آن براى ما معلوم نباشد، ذمه ما از آن برى است و الزامى نسبت به آن نداریم، البته در صورتى که نسبت به شناخت وظیفه و انجام آن کوتاهى نکرده باشیم. نکته دیگر در این حدیث این که: مرحوم مجلسى گفته: «شاید خصوصیت امت آن حضرت در برخى از این جملات منظور نباشد، و مقصود اختصاص مجموع آنها به این امت است، گرچه برخى از آنها مشترک بین این امت و سایر امتها است»  و در بیان طیره ـ که به معنى فال بد زدن است ـ از جوهرى نقل کرده که: «در حدیث است که رسول اکرم (ص) فال را دوست داشت و طیره را خوش نداشت» سپس افزوده: «در رفع طیره (تطیر و فال بد زدن) وجوهى محتمل است:

اول) رفع مؤاخذه و کیفر بر آن، چه در دل بگذرد، زیرا که جلوگیرى از خطور چنین حالتى در نفس تقریبا غیر مقدور است، و کفاره‏اش آن است که به آن ترتیب اثر ندهد و به مقتضاى آن عمل نکند، و بر خداوند توکل نماید، از همین روى پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر گاه در کارى فال بد زدى، دنبال آن کار برو [و اعتنایى به فال بد مکن‏]،

حدیث رفع، از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضى از مباحث اصول فقه

دوم) رفع تأثیر آن از این امت است به برکت آن چه از رسول خدا و ائمه هدى(ع) در این باره وارد شده از اعتنا نکردن بدان و توکل بر خدا نمودن، و دعاها و ذکرهایى که از تأثیر فال بد جلوگیرى مى‏کند،

سوم) مقصود از رفع، جلوگیرى از عمل طبق آن است ـ چنانکه صاحب نهایه و دیگران گفته‏اند ـ اما معنى اول در این خبر، اظهر است. و این که فال بد اثر دارد یا خیر؟ اخبار در این باره متفاوت است و مقتضاى جمع بین آنها چنین است که در صورت تأثیر در نفس، بى‏اثر نیست، اما اگر بدان اعتنا نشود و چون خطور کرد، انسان به خدا توکل کند و بدان ترتیب اثر ندهد، تأثیر نخواهد کرد». و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش، ظاهرا وسوسه‏هایى است که راجع به اصل آفرینش و مبدأ پیدایش مخلوقات، و این که آفریدگار جهان خود چگونه آفریده شد و در کجا است؟ و ... مانند این وسوسه‏ها که اگر به زبان آید کفر است. و یا تفکر در قضا و قدر و اندیشه کردن در خلقت اعمال بندگان، و حکمت آفرینش بعضى از شرور و حیوانات موذى، و فکر کردن راجع به تسلط بدان بر نیکان، و خلقت کفار و... که همه افراد ـ کم و بیش ـ بدانها دچار مى‏شوند، ولى تا در نفس به صورت شبهه قرار نیافته، و موجب شک در حکمت و عدالت آفریدگار نشده باشد، مورد عفو الهى و مرفوع است.

 

برگرفته از حوزه

گرو ه دین و اندیشه - آقامیری


منابع: غیر از آن چه در متن مقاله آمده است، مرآة العقول، 11/391، کفایة الاصول، 2/52، وسائل الشیعة، 11/295، الوافى، 5/1085؛ الاصول العامة للفقه المقارن، 484؛ مصباح الاصول، 2/257؛ احقاق الحق، 8/186؛ الغدیر، 6/ .


-----------------------------------------------------------------------------------------------

منبع:

www.tebyan.net

نظرات 1 + ارسال نظر
.:: لینک باکس یاس ::. چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://linkbox.yasgig.ir

لینک باکس یاس
افزایش بازدید
جزء اولین ها باشید
آماده تبادل لینک و لوگو هستیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد