صادق الحسینی: ایران امروز مقتدرترین دوران خود را
سپری میکند
خبرگزاری فارس:
تحلیلگر مسائل ایران و منطقه در مقالهای با اشاره به رزمایش اخیر ایران در
آبهای خلیج فارس و دریای عمان، هدف از این رزمایشها را آمادگی دفاعی
ایران دانست و نوشت: ایران امروز مقتدرترین دوران خود را سپری میکند.
به گزارش فارس،
محمد صادق الحسینی در مقالهای که برای خبرگزاری فارس ارسال کرده است، به
تشریح اهداف کشوهای بزرگ در بازی با برگ برنده ایران پرداخته است.
* هدف از رزمایشهای ایران آمادگی دفاعی در هنگام ضرورت است
صادق الحسینی مینویسد: در این روزها قایقها و شناورهای نظامی ایران
بر فعالیت کشتیها و قایقهای آمریکاییها را از تنگه هرمز تا
"بابالمندب " نظارت میکنند، برداشتی که از این رخداد می شود آن است که
تحولات عمومی منطقه بیش از آنکه به سوی صلح پیش برود، به سوی جنگ قدم بر
میدارد.
در این روزهاجنگنده ایرانی بر بالای ناو هواپیمابر آمریکا در آبهای
نیلگون خلیج فارس به پرواز درآمد و از اجزای متعدد آن ناوعکسربرداری کرد،
گشتیهای دریایی ایران نیز کشتیهای تجاری مشکوکی را که در نزدیکی تنگه
هرمز تردد میکردند، مورد بازرسی قرار دادند، این در حالی است که هنوز جنگ
آغاز نشده است، حال با این اوصاف باید دید که با آغاز جنگ ممکن است چه
اتفاقاتی روی دهد.
افرادی که تحولات خلیج فارس را از نزدیک پیگیری میکنند، معتقدند که
این اقدامات بیانگر تصمیم جدی ایران است که در صورت هرگونه تجاوز علیه
تهران یا همپیمانان ایران در منطقه، تهران جنگی فراگیر را آغاز خواهد کرد،
تمام این موارد طبعا امروز در رزمایش های گسترده دریایی که در 10 روز اخیر
دومین آن را پشت سر میگذاریم، نمود پیدا کرده است، اولین رزمایش چند روز
قبل توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد و دومین رزمایش نیز
هماکنون توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران در حال اجراست، این رزمایش ها
آمادگی ایران را در بازدارندگی و دفاع از کشور در هنگام ضرورت نشان
میدهند.
* آمریکا و اسرائیل در کوتاهمدت قادر به برافروختن جنگ نیستند
این جنگی است که بنا بر اظهار نظر عدهای به تعویق میافتد، کسی زمان و
نحوه آغاز آن را نمیداند و ممکن است که بسیار نزدیک باشد، با این حال من
اعتقاد دارم که جنگ نزدیک نیست و آمریکاییها و به طریق اولی اسرائیلیها
قادر نخواهند بود، حداقل در مدت کوتاهی شعلههای آن را برافروزند.
این تحلیلگر مسایل منطقه افزود: درست است که منطقه از انواع ناوگانهای
بیگانه و متخاصم چه به صورت ثابت و چه متحرک و چه سامانههای موشکی هجومی و
بازدارنده، مملو شده است و روزی نیست که ایران از سوی محور آمریکایی و
اسرائیلی مورد تهدید قرار نگیرد، اما از سوی دیگر تهران نشان داده است که
مقتدرترین دوران خود را سپری میکند و آنچه در اطراف این کشور میگذرد،
تلاشهای مأیوسانهای است که برای منحرف کردن تهران در عزم خود مبنی بر
دفاع از استقلال در تصمیمگیریها انجام شده است، این بخشی از جنگ روانی
"موجودیتی " در تلاش برای فشار بر ایران از طریق ابزارهای تهدید و ارعاب و
وعده و وعید است تا بتواند عقبنشینیهایی را در مسایل اساسی این کشور که
همان آرمان فلسطین است، از تهران بگیرد.
*هدف اصلی فشارها، وادار کردن ایران برای کنار آمدن در موضوع فلسطین
است
ممکن است که کسی این سوال را مطرح کند که پس جایگاه برنامه هستهای
ایران در این کشوقوسها چیست؟ من بار دیگر تاکید می کنم که برنامه
هستهای ایران مسأله اساسی میان این کشورها نیست، آنها مانند گذشته بر
تهران فشار وارد میکنند تا موضعی شفاف و نهایی در قبال آنچه که روند صلح
در خاورمیانه نام گذاشتهاند، اتخاذ کند، یعنی موضعی در برابر تلاشهای
آمریکا که در راستای اشغالگری اسرائیل صورت میگیرد، یا موضعی که در برابر
تسلط آمریکایی و صهیونیستی بر تصمیمهای عربی و اسلامی اتخاذ میکند. در
همین راستا فرستادهها و هیئتهای مختلف و میانجیهای مستقیم و غیرمستقیم
به سوی تهران گسیل میشوند تا شاید بتوانند موضوع فلسطین را از عقیده دفاعی
این کشور خارج کنند. بنابراین ارتباط دادن برنامه هستهای ایران از سوی
آمریکا و اسرائیل با قضیه درگیریهای اعراب و اسرائیل حیلهای است که برای
تشویش افکار عمومی عربی و منحرف کردن نگاهها از هدف اصلی که همان محاصره
ایران است انجام میشود.
به نوشته صادق الحسینی، درست است که برنامه هستهای ایران برای واشنگتن
نیز همانند تلآویو مهم است، اما این اهمیت بر اساس مواردی که در گذشته
گفتیم نیست، بلکه از دیدگاه درگیری کشورهای بزرگ برای تسلط بر منابع انرژی و
توزیع آن و موقعیت جغرافیای سیاسی و استراتژیکی است که ایران در این
درگیری از آن برخوردار است.
از آنجائیکه ایران بعد از سال 1979 [1357] به صورت قدرت مستقلی درآمد
که بر خلاف رفتارها و معادلات سلطهآمیز کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم
فعالیت میکرد، این موضوع خود به خود خطری برای نقشه تسلطی است که این
کشورها برای خود کشیدهاند، چه برسد به اینکه این کشور بتواند در پیشانی
دستاوردها و دانشهای تکنولوژیکی بویژه در زمینه انرژی هستهای حرکت کند.
به این ترتیب است که اختلالی آشکار در نقشه توزیع منابع قدرت و توسعه پدید
میآید و کفه ترازو به سوی قدرتهایی سنگینی میکند که اگر بخواهند با هم
ائتلاف کنند، ممکن است امپراتوری آمریکا را به صورت نهایی از بین ببرند.
این کشورها چین، ایران، روسیه، هند و پاکستان هستند.
*چین و روسیه به ایران نیاز دارند
بنابر این بررسی سخت و شدید برنامه هستهای ایران و روی میز نگه داشتن
آن در جامعه جهانی و همچنین ممانعت از حل و فصل آن به هر صورت ممکن، نوعی
از درگیری میان واشنگتن از یک طرف و مسکو و پکن از طرف دیگر بر منابعی است
که ایران و عراق نیز یکی از مصداقهای آن به شمار میرود که البته ایران به
صورت کامل از دست آن خارج شده و عراق نیز در صورت پیروزی ایران در این
درگیری مقرر شده است که از دست آن خارج شود.
صادق الحسینی میافزاید: پکن نمیتواند با ایران بازی کند، نه به خاطر
اینکه نظام حاکم ایران را دوست دارد، بلکه به خاطر نیاز شدیدی که به جایگاه
ایران در میدان درگیریهای سیطره بر منابع مستقل دارد، روسیه نیز به همین
صورت است و به سهولت نمیتواند به آمریکا اجازه دهد که نظام ایران را سرکوب
کند، البته این هم به خاطر علاقه به نظام حاکم ایران نیست، ممکن است روسیه
با برگ ایران در بازار مزایده جهانی بازی کند و به این ترتیب امتیازاتی از
غربیها بگیرد، اما در این زمینه افراط نخواهد کرد، پکن نیز ممکن است در
برخی موارد انعطافهایی از خود در مقابل آمریکا در مداکرات هستهای ایران
نشان دهد، اما هرگز برگه ایران را به قیمت کمی نخواهد فروخت، این موضوعی
است که ایرانیها به خوبی و دقیق آن را میدانند.
آنها اهمیت تصمیمگیریهای مستقل را به خوبی میدانند، بویژه در این
مرحله از زمان که جهان امپریالیستی بویژه آمریکا و به طور اخص دولت متزلزل
باراک اوباما در شرایط انتقالی سختی به سر میبرد.
*فلسطین موضوع امنیت ملی ایران است
آن چیزی که برای ایرانیها مهم است، این است که فلسطین همچنان بخش
جداییناپذیر عقیده دفاعی، سیاسی و امنیت ملی ایران باقی بماند و مهمتر از
همه این موارد این است که این موضوع در عقیده دینی ایرانیها که انقلاب بر
اساس آن شکل گرفته و استقلال در تصمیمگیری را به ایرانیها داده، باقی
خواهد ماند.
غربیها سعی میکنند این ادعا را به جهانیان ترویج کنند که به دنبال
روند سازش مسالمتآمیز در قبال آن چیزی هستند که درگیری عربی و اسرائیلی
نام دادهاند، اما ایران و نیروهای مقاومت این موضوع را نمیخواهند و چوب
لای چرخ این سازش میگذارند، البته این ادعاها دروغ است و فریبکاری آن
آشکار شده است.
به عقیده نویسنده این مقاله، یک نگاه کلی به اطرافمان کافی است تا
تردید در قبال نیت اصلی سازش و همچنین تغییر وعده داده شده از سوی اوباما
را در ما ایجا کند، علاوه بر اینها از زمانی که قدرت حمله مستقیم به ایران
را از دست دادهاند، به این عقیده رسیدهایم که اهداف واقعی آنها تحمیل
دیکتههای خود بر ما از طریق بازی با برگههای داخلی دولتهاست، تا جاییکه
این موضوع به تهدید ایران به استفاده از بمب اتمی رسیده است.
*رژیم صهیونیستی "جرثومه فساد " در منطقه
البته آنها خود را به فراموشی زدهاند که تمام مشکلات و درگیریهای
خاورمیانه به دلیل وجود غده سرطانی در این منطقه است که خود آنها چنین غده
ای را در قلب امت عربی و اسلامی کاشتهاند، غربیها میخواهند با گذشت زمان
و با اذیت و آزار و ایجاد وحشت، ما حق خود را فراموش کرده و آن نادیده
بگیریم. درباره قطعه زمینی که تمام آن مقدس است و هیچ کس از ما هر قدر هم
که بزرگ باشد نمیتواند آن را حتی با تمام دنیا عوض کند، سازش کنیم. این
منطقه جایی است که فلسطین نام دارد.
صادق الحسینی در پایان این مقاله تاکید کرد که تا زمانی که این منطقه
در دستان افرادی غیر از ساکنان اصلی خود است، این زخم در خاورمیانه خونریزی
خواهد کرد و رزمایش های ما پشت سر هم انجام خواهد شد تا اینکه این منطقه
روزی به صاحبان اصلی آن باز گردانده شود، حتی اگر این جنگ فراگیر هزار سال
ادامه داشته باشد.
انتهای پیام/++