★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

★★★™Google★★★

همه چیزدرمورد وهابیت

همه چیزدرمورد وهابیت














درمورد وهابیت بایدگفت که ازلحاظ لغوی وهاب به معنی بسیاربخشنده می باشد ویکی ازنامهای باری تعالیست ازآنجایی که شماعزیزان کم وبیش بااین کلمه آشناییدیک راست اصل مطلب رامی گویم وهابیت نام یکی ازفرقه های شیطانیست که پیروانش خودرامسلمان دانسته واسلامشان رانابترین اسلام درمیان سایر فرق اسلامی غلم دادمی کنند(هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه)ودیگرمذاهب اسلامی ازشیعه گرفته تاسنی رامرتدمی نامندوبه این معتقداندکه فقط خودشان مسلمانندوبس



( درموردبنیان گذاراین فرقه بایدگفت نامش محمدفرزندعبدالوهاب است مورخان تاریخ ولادتش رابه سال1115هجری قمری (مصادف باسال1082 هجری خورشیداواخرحکومت صفوی درایران)می داننداو درشرق شبه جزیره عربستان درمنطقه(نجد)درشهرک عیینه به دنیاآمدونام کاملش((محمدعبدالوهاب تمیمی نجدی))است نسبش به(وهیب تمیمی)میرسدواین نسبت ازنام پدرش عبدالوهاب اقتباس شده است وی ازهمان کودکی علاقه بسیارزیادی به مسائل دینی داشت ودرکودکی به خاطراین علاقه درمیان آشنایان مورداحترام بودپدرش قاضی شهرعیینه بودویکی ازعلمای فقه حنبلی درآن شهرمحسوب می شدومحمدفقه حنبلی راازپدرش آموخت درکودکی به خواندن کتابهای فقهی بزرگ رومی آوردوعلاقه شدیدی به خواندن کتابهاوسرنوشت مدعیان نبوت"درتاریخ اسلام بودوبه نوشته های ابن تمیم واین قیم اهمیت می داد.
وی ازهمان کودکی اعمال مردم نجدرازشت می پنداشت ومردم رابه اشتباه دراعتقادات متحم می کردپدرش دراواحساس انحراف دیدوسعی دراصلاح فرزندش داشت حتی نزدیکان واقوامش رابااین نظرات آزرده بودمحمدبرای ادامه تحصیل عازم مکه ومدینه گردیدودراین دومکان ازمحضرعلمای مانند:شیخ سلیمان بن محمدکردی.شیخ محمدحیاه سندی ودیگرعلمااستفاده کرداودرآنجانیزدست ازافکارپوچ خودبرنداشت وحتی با علمابه بحث وگفتگومی پرداخت مطالبی رابه زبان می آوردکه طلاب علوم دینی نسبت به آینده اوبدبین شدندمی گفتند:این شخص(محمد بن عبدالوهاب)مردم راگمراه خواهدساخت.
درجوانی هردوزبان ترکی وفارسی رایادگرفت.سخت مغرور"متکبروعصبی مزاج بوداین افکارباعث پایبندنبودن اوبه ضوابط مذهبی شده وروح غروروخودپسندی اونسبت به سایرعلماراتقویت می کردچنان استقلال نظرداشت که حتی به خلفای چهارگانه اهل سنت نیزاهمیتی نمی دادوبه فهم خودش درقرآن وسنت اتکاء می کرددرمیان علمای فقه اهل تسنن سخت نسبت به ابوحنیفه رئیس فرقه حنفی می تاخت و میگفت:من ازابوحنیفه بیشترمی فهمم.ودرموردکتاب بخاری(که یکی ازبزرگ ترین کتاب فقه تسنن است وتقریباتمام فرقه های تسنن به این کتاب مراجعه می کنند)می گفت:نصف کتاب بخاری باطل است محمدبن عبدالوهاب پس ازیادگیری علوم دینی وخبره شدن درفقه حنبلی برای اشاعه افکارپوچ وابلهانه ی خودبه دیگرسرزمین های اسلامی سفرکرداوبه شام،عراق،نجدودیگربلاداسلامی سفرکردودراین بین توانست برخی افرادکوته فکراحمق راباخودهم رای کندازدیگرخوصوصیات اومی توان بی تفاوتیش نسبت به شیعیان دانست وی ماننددیگرافراداهل سنت نسبت به شیعیان حساسیتی به خرج نمی داد.
اماشهرت وهمه گیرشدن افکارش به سفرسرنوشت سازاوبه(بصره)برمی گرددوی درسفری که به بصره داشت به طورپنهانی به فعالیت خودادامه می دادوبرای تکمیل آموخته های خودباعلمای شیعیان هم به بحث وگفتگومی پرداخت جالبست که ارتباط اوباشیعیان دربصره بسیاربهترازسنی هابودزیراترکش ادعاهای اوبیشترشمال حال اهل تسنن می شدتاجایی که بابرخی ازشیعیان مانندبرادرارتباط داشت اما زندگی پرهیاهوی اواززمانی آغازمی شودکه اودریکی ازروزهادرمیان دوستان شیعه خوددرموردنوع حکومت عثمانی درحال بحث بودکه بعدازجداشندنش ازدوستان فردی به اونزدیک شده وخودرا((محمد))اهل آستانه{استانبول کنونی}معرفی می کندواظهارمیکندکه ازمنش وافکاراوخوشش آمده وبامحمدعبدالوهاب محکم ترین بنای دوستی رامی گذاردآن دوباهم قرارگذاشته که آیات قرآن راطبق نظریات خودتفسیرکرده وکاری به گفته های علمای اسلام نداشته باشند.
(این شخص کسی جزیکی ازجاسوسان خبره وزارت مستعمره انگلستان نبوداین شخص وبسیاردیگردروزرارت مستعمره بریتانیابرای تحقیق درموردچگونگی نابودکردن اسلام آموزشهای ویژه دیده وبه سوی سرزمین های اسلام روانه شده بودند)نام اصلی این جاسوس<همفر>بودوبه طورکاملااتفاقی محمدبن عبدالوهاب راپیداکرده بوداین دودرپی قرارخودآیات قرآن راطبق نظرات خودتفسیرمی کردندواعمالی مانند نماز،جهادوشراب راطبق خواستهایشان تفسیرکردند مثلااینکه نمازرایادخدادانسته وانجام آن راضروری نمی دانستندیاجهادبادشمنان خدارادرحدصحبت میدانستندوشراب راتازمانی که مستی آورنباشد جایزمی دانستندالبته بایدگفت این جاسوس موذی برنامه های خودرابانام تفسیرقرآن به عبدالوهاب بازگومی گردوباآوردن دلایل واهی نظرمحمدرانسبت به این اباطیل جلب می کرد.
این جاسوس موذی باتمجیدو تحسین بی جااورانسبت به برپایی یک فرقه براساس افکارش ترغیب می کردوباغلو بی جا اوراهم ترازامامان معصوم کرده وبه وی می گفت: موهبات توبالاترازعلی(ع) است واگرپیامبراسلام زنده بودتورابه جانشینی خودانتخاب می کردجاسوس مکاربا نقشه های مختلف خودنظرمحمدبن عبدالوهاب رابرای برپایی فرقه زذل شیطانی خود برانگیخت وبالاخره اورامتقاعدبه اظهارواشاعه افکارش می کندزمانی که این شیطان حیله گرگزارش به دام انداختن عبدالوهاب رابه سازمان جاسوسی انگلیس می فرستدوزارت کاملاخوشحال شده ومی گویند:این همان گمشده مابرای نابودی اسلام است وامید است که با این فرداسلام به افسانه هابپیوندد.
همفرجاسوس انگلیسی پس ازمدتی برای دریافت دستورات وزارت درموردساخت فرقه جدیدبه لندن سفرمی کندقبل ازرفتن،محمدبن عبدالوهاب برای نشرافکارش قصدترکیه رامی کنداما جاسوس انگلیسی ازترس اینکه بارویارویی او وعلمای اهل تسنن تمام رشته هایش پنبه می شودازاین سفراورابازمی داردواورابه ایران(اصفهان)اعزام کرده واورابه تقیه کردن نسبت به علمای ایران تشویق کرد عبدالوهاب دراصفهان حکمت شرق وفنون جنگی راآموخت سازمان جاسوسی انگلیس پس ازکشف اوتمام جاسوسانش رابرای کارکردن روی محمدبسیج می کندوبابه کارگیری فاحشه های متبحراورابه راه شیطانی سوق دادند اورامانندیک مرتد ازاسلام نمودندجاسوسان انگلیسی دراصفهان به صراحت به اوگفتندکه انگلیس چنین برنامه ای برای نابودی اسلام داردواوراباوعده وعیده های مختلف وآرزوی شهرت وقدرت آماده اعلام فرقه خودکردندوپس ازآن لقب شیخ رابه ناف محمدعبدالوهاب بستند
ازآن پس اوراشیخ محمدبن عبدالوهاب می شناختندشیخ بعدازتوقفی کوتاه دربصره به سوی زادگاهش نجد بازگشت.جاسوس سفرکرده به انگلیس بعدازسفری خسته کننده شبانه واردبصره شدوفورابه سوی نامه شیخ که برایش گذاشته بودرفت نشانی خوددرنجدرابه اوداده واورابه انجا خوانده بوداین جاسوس باکوله باری پرازنقشه برای نابودی اسلام ازلندن به نجدرفت که نقشه هادرشش ماده به شرح ذیل فراهم شد تاشیخ آن را اجراکند.
((۱-تکفیرتمام مسلمانان وحلال کردن قتل آنان،غارت اموال مسلمین،هتک ناموس وفروختن زنان ودختران مسلمین دربازارهای برده فروشی وحلال کردن برده شدن مسلمانان وکنیزی زنانشان
۲-نابودکردن کعبه به نام آثاربت برستی درصورت توان،مانع شدن مردم ازحج وتحریک قبایل برای غارت وقتل قافله های حجاج
۳-کوشش به منظورنافرمانی مسلمانان ازحاکمان خوددرایران وعثمانی ومبارزه بااشراف حجازکه بیشترشیعه بودند
۴-ویران ساختن قبور،ضریح واماکن مقدسه سنی وبخصوص شیعه درمکه،مدینه،عراق وایران ومزارامامان شیعه به عنوان مرکزیت تشیع،مبارزه با ارزشهای اسلامی به عنوان آثارشرک((توهین به شخصیت حضرت محمد(ص)،امامان شیعه وخلفای اسلام))
۵-ایجادهرج ومرج،آشوب وتروردرشهرهای اسلامی به هراندازه که بشود
۶-انتشارقرآنی واهی دروغین وتحریف شده-طبق احادیثی که درموردتحریف قرآن ازپیامبررسیده است
.))
((بااینکه شیخ نتوانست تمام اهداف مخوف انگلیس را عملی کنداما ریشه ای منحوس ونقطه ای تاریک درجهان اسلام را کاشت تا احرمی برای استکبارجهانی باشدومقدمه پروژه نابودی اسلام رافراهم کند.ومستکبران جهانی که هماناصهیونیست های امپریالیست هستند.توسط سایروهابیون بخش اعظمی ازاهداف خودراعملی کنندخودقضاوت کنیدباخواندن شش ماده فوق چه مقدارازاین اهداف پلیدتوسط وهابیت درظاهرجاهل اما موذی عملی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منتظرنظراتتان هستم!!!!))برگردیم به اصل مطلب!بعدازملحق شدن جاسوس انگلیسی به شیخ درنجدشیخ تصمیم قطعی خودمبنی بر برپایی فرقه ای نوظهوررابه جاسوس اعلام کردوسرانجام شیخ محمدعبدالوهاب تمیمی درسال1143هجری قمری(مصادف باسال1109هجری خورشیدی اوایل پادشاهی نادرافشاردرایران)دعوت شیطانی خودراپس ازهشت ماه اعتکاف درخانه ابتداباکلماتی مبهم والفاظی مختصربرای یاران مخصوص خوداظهارنمودوسپس دعوت خودراآشکاروآن راتوسعه داداوایل دعوت خانواده ومردم شهررا تکفیرکرده وپدرش سعی درافشای خیانت فرزندش داشت امانمی دانست که فرزندناخلفش چه نفوذوپشتی بانی محکم داردشیخ برای مهارپدرهمراه اوبه شهرحریمله نقل مکان کردتا فوت پدردرآنجابوددرحالی که پدرازاونارضی بودوبیشترعقایدبی معنی ابن تمیمه را ابلاغ می کردپس ازمرگ پدرش مخالفانش قصدتروراوراداشتندکه به زادگاهش درنجدشهرعیینه فرارکردبا تلاش زیادوزارت مستعمره انگلیس توانستندبا تطمیع ووعده امیرشهرعیینه عثمان بن معمررابا شیخ همراه کنندتاامیربا یاری شیخ امکان ترویج افکاراورادرجزیرة العرب فراهم کند
برای استحکام این وحدت امیرخواهرخودبه نام جوهره رابه عقدشیخ درآوردبا انتشارافکارش امیرشهرحریمله به جنگ باشیخ آماده حمله به عیینه شدواقدام به تخریب قبرزیدبن خطاب فرزندعمر دومین خلیفه مسلمین خشم مردم عیینه رابرانگیخت مردم خواستارقتل شیخ شدنداماعثمان بن معمرازقتل شیخ سرباززدوباوجودبرخی اختلافات شیخ باامیرعیینه وطلاق خواهرش شیخ وهمراهانش بی درنگ به دنبال مکانی برای اقامت بودند که با تلاش انگلیس امیرشهردرعیه محمدبن سعودجدآل سعودبا وعده حکومت برتمام عربستان راضی به همراهی باشیخ شد.
وزارت مستعمره بریتانیازمینه همکاری بین دومحمدرافراهم ساخت وشهردرعیه راپایتخت ومرکزدین جدیدقراردادبااتحاددو محمدحکومت مذهبی برپاشدووزارت مستعمره انگلیس تا می توانست ازهرکمکی درییغ نکرداین وزارت بهترین افسران خودرادرظاهر برده همراه شیخ کرده بودتاهم شیخ رادرنظرداشته وهم به اوکمک کنند ابن سعودیکی ازدختران خودرابرای تحکیم وحدت به نکاح شیخ درآورد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد