مهران مدیری (بلوتوس)، سیامک انصاری(نیما/ استاد تاریخ/ مستشارالملک)، محمدرضا هدایتی (پادشاه/ جهانگیر شاه دولو)، سحر جعفری جوزانی (رویا/ دختر صدراعظم/ ناز خاتون)، سحر ذکریا (لعبت الملوک/ دختر پادشاه)، رضا فیضنوروزی (اعتمادالملک دیلمی/ صدراعظم)، برزو ارجمند (برزو خان/ سپهسالار اداره پیشمرگان)، بیژن بنفشهخواه (بیخودی الملک/ پسر صدراعظم)، آرام جعفری (کاترین/ سوگلی)، الیکا عبدالرزاقی (فخرالتاج/ زن پادشاه)، تادر سلیمانی (رستم/ سرآشپز/ اداره امیال مبارکه)، فلامک جنیدی (کبوتر/ زن سرآشپز)
«قهوه تلخ» 32 بازیگر اصلی دارد و داستان آن با بازی سیامک انصاری در نقش مورخ آغاز شد. او در ابتدای داستان که در دنیای امروز میگذرد، یک فنجان قهوه تلخ میخورد و با خوردن آن به تاریخ سفر میکند. او در طول زمان به مورخی تبدیل میشود که در مرور خاطرات تاریخی خود، هربار دچار مسائلی میشود که این مسائل داستانهای سریال را رقم میزند.
داستانهای مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» توسط امیر مهدی ژوله و خشایار الوند نوشته شده است .
مهران مدیری (بلوتوس)، سیامک انصاری(نیما/ استاد تاریخ/ مستشارالملک)، محمدرضا هدایتی (پادشاه/ جهانگیر شاه دولو)، سحر جعفری جوزانی (رویا/ دختر صدراعظم/ ناز خاتون)، سحر ذکریا (لعبت الملوک/ دختر پادشاه)، رضا فیضنوروزی (اعتمادالملک دیلمی/ صدراعظم)، برزو ارجمند (برزو خان/ سپهسالار اداره پیشمرگان)، بیژن بنفشهخواه (بیخودی الملک/ پسر صدراعظم)، آرام جعفری (کاترین/ سوگلی)، الیکا عبدالرزاقی (فخرالتاج/ زن پادشاه)، تادر سلیمانی (رستم/ سرآشپز/ اداره امیال مبارکه)، فلامک جنیدی (کبوتر/ زن سرآشپز)
سریال شبهای برره، بازیگر/کارگردان، ۱۳۸۴ (دیگر بازیگران: سعید پیردوست، سیامک انصاری، محمد شیری، ساعد هدایتی و ...)
سریال باغ مظفر، بازیگر/کارگردان، ۱۳۸۵ (دیگر بازیگران: محمدرضا
هدایتی،سیامک انصاری،نصرالله رادش،سحر جعفری جوزانی،شقایق دهقان،رضا شفیعی
جم و ...)
سریال مرد هزار چهره، بازیگر/کارگردان، نوروز ۱۳۸۷( دیگر
بازیگران: علیرضا خمسه، پژمان بازغی، سیامک انصاری، رضا فیض نوروزی، اکرم
محمدی، فلامک جنیدی و ....)
و امسال باسریال قهوه تلخ طنزی دوباره را این بار برای نمایش خانگی عرضه می نماید.
داستان از آنجا آغاز میشود که نیما زندکریمی استاد دانشگاه در رشته تاریخ است. او از یک سو از لحاظ مالی در مضیقه است.
او پس از مدتی به این نتیجه میرسد که کسی در این کشور به فوق لیسانس تاریخ اهمیتی نمیدهد و تصمیم میگیرد به طور کلی تاریخ را کنار بگذارد و سعی میکند همهٔ کتابهایی که در این زمینه دارد را به کتابخانه اهدا کند. در کتابخانه با دختری به نام رویا اتابکی آشنا میشود که دانشجوی علاقهمند و مطلع از رشته تاریخ بوده و در حال تکمیل پایاننامهٔ خود است.
آنها در ادامه به دنبال موضوعی راجع به پنج سال از تاریخ اواخر دورهٔ زندیه به راه میافتند. در حالی که از هم جدا شدهاند، تلفنی مشکوک به نیما میشود که او را برای پیدا کردن جواب سوالاتش به کاخ نیاوران دعوت میکند. در آنجا قهوهای تلخ منتظر اوست که با نوشیدن آن به پنج سال گمشده تاریخ قدم میگذارد.
مراسم سومین سالگرد جهانگیرشاه است که در تهران تاجگذاری میکند. نیما ابتدا این تصور را دارد که اینها همه نمایش و تئاتر است. و با حرکات جمع به خنده میافتد اما در اواخر قسمت سوم، شاه از دست او عصبانی شده و دستور اعدام او را صادر میکند. اما با وساطت خوابگذار نسترو آقاخان داموس الملک وی را به زندان میبرند. در آنجا متوجه میشود که در چه برههٔ تاریخی گرفتار شدهاست.
نیما که در آستانه اعدام قرار گرفته ، با توجه به اطلاعاتی که در روزگار خود در رابطه با آن دوره زمانی (و به کمک رویا اتابکی) بدست آورده ، زلزله را پیشگویی می کند و جان جهانگیر شاه را نجات می دهد. بدین ترتیب از مرگ نجات یافته و در داخل دربار به او لقب مستشارالملک داده میشود.
از آنجا که هیچکدام از همسران شاه برای او پسر به دنیا نیاوردهاند، جهانگیر شاه نگران می شود و به فکر ازدواج با دختری دیگر میافتد تا برای حکومت وارثی بیاورد. برای همین به روسیه سفر میکند و در آنجا با زنی به نام کاترین پسرزا ازدواج میکند و به او لقب سوگلی دربار را میدهد.
کاترین پسرزا تصمیم به کم کردن روی فخرالتاج گرفته و به جهانگیر شاه میگوید تا برایش عروسی مجللی بگیرد. در این بین نیما (مستشارالملک) به عنوان مسئول عروسی انتخاب میشود و از سوی دیگر فخرالتاج قصد به هم زدن این عروسی را دارد. نیما به دلیل تهدیداتی که به او شده است به این فکر میافتد که بهانهای جهت برهمزدن عروسی بیاورد و به شاه میگوید که کسانی قصد سوءقصد به جان اعلاءحضرت را دارند و مراسم عروسی عقب میافتد.
افرادی که قصد سوء قصد به جان اعلاءحضرت را داشتند نتوانستد کاری از پیش ببرند. پس از آن ماجرا، کاترین پسرزا مقدمات یک مهمانی به مناسبت رفعبلا از جهانگیر شاه محیا میکند. در همین حین نامهای از نازخاتون دختر اعتمادالملک که برای تحصیل به فرنگ رفته بود میرسد که قصد بازگشت به ایران را دارد و بازگشت او به ایران، با مهمانی کاترین همزمان میشود.
داستان این مجموعه درباره نازخاتون و عشق برزو به وی است از طرفی هم از آن جایی که نازخاتون بسیار شبیه رویا اتابکی است مستشارالملک تصور میکند که وی هم مانند خودش با قهوه به این دوران آمدهاست ولی با بررسی بیشتر میفمهمد که نازخاتون در واقع جد رویا اتابکی است.
فخرالتاج بانوی اول قهر کرده و به خانه خواهرش می رود و با خواهرش مقدمات ازدواج بیخودی الملک و لعبت الملوک را فراهم می سازد اما ناگهان بلوتوس فرا می رسد.